معنی ناخوش داشتن

لغت نامه دهخدا

ناخوش داشتن

ناخوش داشتن. [خوَش ْ / خُش ْ ت َ] (مص مرکب) نپسندیدن. پسند نکردن. خوش نداشتن. ناپسند شمردن. کراهت داشتن. استنکار. تسخط. تطهم. || تنغیص. ناگوار کردن. تباه کردن. مکدر کردن:
پیوسته غمت مرا مشوش دارد
عیش خوش من عشق تو ناخوش دارد.
علیشاه بن سلطان تکش.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

ناخوش داشتن

(مصدر) دارای مریض بودن پرستاری بیمار رابعهده داشتن.

معادل ابجد

ناخوش داشتن

1712

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری