معنی نارسیس در روانشناسی

حل جدول

نارسیس در روانشناسی

خودشیفته


نارسیس

خودشیفته

زیبای افسانه ای یونان باستان


روانشناسی

پسیکولوژی

لغت نامه دهخدا

نارسیس

نارسیس. (اِخ) شخصیت افسانه ای است مربوط به میتولوژی یونان که به جهت زیبائی خیره کننده اش شهرت دارد.نام اصلی نارسیس بئوتیون تسپی است و آورده اند که پدرش رودخانه ٔ سفیز و مادرش یک پری به نام لیریوپ بوده است. نارسیس با زیبائی بی نظیر خود دل از همه می ربود و در برابر اظهار محبت دختران زیبا آنها را تحقیر می کرد و به عاشقان سرگرانی ها داشت. قربانیان نارسیس از جور او به درگاه خدایان نالیدند و او دچار خشم خدایان شد، یک روز هنگام شکار نارسیس به کنار چشمه ای برای خوردن آب دراز کشید در این حال تصویر خود را در آب دیده و شیفته ٔ آن شد و به حال جذبه افتاد. در همان حال تلاش کرد که تصویر خود را از آب بگیرد ولی کوشش او به هدر رفت و وقتی که نومید شد چنان ضربه ای به خود زد که بی درنگ جان سپرد. او پس از مرگ به گل نرگس تبدیل شد و از آن زمان گل نرگس به عنوان مظهر نارسیس درآمد. مؤلف فرهنگ اساطیر یونان و روم آرد: نارسیس، جوان زیبائی بود که عشق را خرد و ناچیز می شمرد، سرگذشت او به وسیله ٔ نویسندگان مختلف، با اختلافاتی نقل شده است و معروفتر از همه شرحی است که «اووید» در یکی از آثار خود از او نقل کرده. طبق این روایت وی پسر خدای سفیز و الاهه ای به نام لیریوپه است در موقع تولد او، پدر و مادرش آینده ٔ وی را از تیرزیاس جویا شدند و او جواب داد که:«کودک عمر زیادی خواهد کرد اگر به خود نگاه نکند». چون نارسیس به سن رشد رسید مورد علاقه ٔ جمع زیادی از دختران و الاهه ها قرار گرفت، منتهی وی به این مطالب توجهی نشان نمی داد. عاقبت اکو یکی از الاهه ها عاشق او شد ولی او هم مانند دیگران مورد بی اعتنائی قرار گرفت، «اکو» از شدت یأس منزوی گشت و به حدی ضعیف وناتوان شد که از او جز صدای نالانی، اثری نماند. دخترانی که مورد تحقیر نارسیس قرارگرفته بودند تنبیه او را از خدایان خواستند. نمزیس صدای آنها را شنید و مقدمات را طوری فراهم ساخت، که یک روز بسیار گرم، نارسیس پس از انجام شکار مجبور شد برای رفع عطش از چشمه ای استفاده کند. در آنجا وی عکس خود را دید و خود عاشق خود شد. وی که ازآن پس به دنیا بی اعتنا بود روی تصویرخود چندان خم شد که پس از اندک زمانی جان سپرد. وی در ستیکس هم به فکر تشخیص چهره های زیبا بود. در مکانی که وی جان داد گلی روئید که آن را نارسیس نام نهادند. روایت معروف در بئوسی با آنچه گفته شد تفاوت داشت در آنجا عقیده بر این بود که نارسیس یکی از اهالی شهر تسپی نزدیک هلیکن بود، وی جوانی بسیار زیبا بود و لذتهای عشق را حقیر می شمرد. مرد جوانی موسوم به آمینیاس او را دوست می داشت ولی نارسیس به وی توجهی نمی کرد. نارسیس او را همیشه طرد می کرد و بالاخره شمشیری را به عنوان هدیه برای وی فرستاد. آمینیاس برای اظهار اطاعت با همان شمشیر خود را در مقابل خانه ٔ نارسیس کشت و در حال مرگ مجازات و عذاب آن بی رحم را ازخدایان خواست. یک روز که نارسیس در چشمه ای جمال خودرا دید اسیر زیبائی خود شد و چون ازین مطلب رنج می برد خود را کشت. اهالی شهر تسپی برای عشق که این حکایت جلوه ٔ قدرت او بود مراسم احترامی به جا می آوردند. در محلی که او خودکشی کرده و علفها از خون او سیراب شده بود گلی به نام نرگس روئید. بوزانیاس چنین نقل می کند که نارسیس خواهر توأمی داشت که فوق العاده شبیه وی بود و هر دو زیبا بودند. دختر جوان مرد و نارسیس که از جان و دل او را می خواست غمگین شد، یک روز نارسیس چهره ٔ خود را در آب دید ابتدا به گمان اینکه خواهر خود را دیده تسلی یافت و بعدها با آنکه حقیقت را دریافته بود بازهم برای تسکین خاطر معمولاً به صورت خود در آب می نگریست و این مطلب به عقیده ٔ پوزانیاس موجب رواج عقیده ای که پیشتر به آن اشاره کردیم شد. البته این تفسیر برای آن بوده است که به افسانه ٔ نارسیس صورت واقع و معقولی داده شود. بنا بروایت دیگر: نارسیس از اهالی ارتری واقع در«اوبه » بود که بدست مردی بنام اپوپس کشته شد و از خون او گلی به نام نرگس روئید. (از فرهنگ اساطیر یونان و روم ص 605). || در ادبیات مجازاً به مردی می گویند که به زیبائی خود شیفته باشد. مجسمه های زیادی به نام نارسیس ساخته شده که مشهورترین آنها یک مجسمه برنزی است در ناپل. همچنین تابلوهای زیادی از روی این افسانه رسم شده که مشهورتر از همه تابلوی نقاش معروف کورتوا است.

نارسیس. (اِخ) سَن. نام یکی از کشیشان معروف اورشلیم است که در سال 106 م. بدنیا آمد و 116 سال زندگی کرد.


روانشناسی

روانشناسی. [رَ ش ِ] (حامص مرکب) علم النفس. معرفهالنفس.معرفهالروح. روانشناسی عبارت است از تحقیق و مطالعه در حیات نفسانی و اعمال و رفتار انسان در احوال و اوضاع مختلف آن. دکتر علی اکبر سیاسی آرد: وجود انسان از دو جزء مختلف تشکیل یافته یا بعبارت صحیحتر دارای دو جنبه ٔ متفاوت است: یکی عضلات و ریه ها و قلب و معده و کبد و مغز و اعصاب... یعنی توده ای از ماده ٔ جاندار که به وضعی خاص ترکیب شده است و بر روی هم به لفظبدن یا تن تعبیر می گردد، و دیگر احساسات و افکار و انفعالات و افعال مانند خیال و تذکار و انتباه و حکم و غریزه و اراده و غم و شادی و خشم و ترس و امثال آن که منسوب به روان یا روح هستند و حواس ظاهر از درک آنها ناتوان است. گروه اول بدنیات و گروه دوم نفسانیات نام دارد. آنها موضوع بحث زیست شناسی و اینها موضوع روانشناسی است. همانگونه که عالم فیزیک به ماهیت ماده کار ندارد بلکه فقط به تحقیق آثار و خواص آن می پردازد در روانشناسی نیز به تحقیق و بحث کیفیات نفسانی اکتفا میشود و از همین جهت در تعریف اجمالی آن گویند: روانشناسی عبارت است از تحقیق و توصیف دقیق نفسانیات و یافتن قوانین آنها، بعبارت دیگر تحقیق در اینکه موارد معلومات ذهن چه هستند و چگونه تحصیل و نگاهداری میشوند و به چه نحو با یکدیگر آمیختگی پیدا می کنند و استعدادهای نفسانی کدامند و چه آثار شگفتی دارند و لذت و الم و محبت و نفرت و... از کجا ریشه میگیرند. این مسائل و نظایر آنها موضوع روانشناسی است.
تاریخچه ٔ روانشناسی: روانشناسی تا دویست سال قبل در اروپا و تا چندین سال پیش در ایران جزء فلسفه و یکی از فصول آن بشمار میرفت. جان لاک انگلیسی و کندیاک فرانسوی نخستین حکمایی بودند که از توجیهات آسان و موهومی که تصور «قوای نفسانی » به حکمت قدیم وفلسفه ٔ قرون وسطی میداد چشم پوشیدند و سعی کردند که با روش «مشاهده » نسبتهای منظم و ثابتی را که میان نفسانیات برقرار است مکشوف بدارند، یعنی قانونهای این کیفیات را به دست آورده آنها را جایگزین «قوای » مزبور بسازند. بدین طریق شالده ٔ روانشناسی جدید ریخته شد و این رشته از معلومات بشری هم مانند بسیاری از معلومات دیگر از فلسفه جدا گردید و علمی مستقل را تشکیل داد. از این رو باید کتاب لاک در موضوع «قوه ٔ فهم بشری » و کتاب کندیاک در موضوع «احساسات » را مبنای علم جدید محسوب داشت. پس از این دو حکیم، دانشمندان دیگر مانند دیوید هیوم، بین، میل، سپنسر، تن، ژفروا، گارنیه و برگسن به استحکام این بنیان کوشیدند و از خودآثاری جاودانی به یادگار گذاشتند. لیکن روشی را که این حکما در تحقیقات خود بکار می بردند عبارت بود از «مشاهده ٔ داخلی » یا «سیر انفسی » و آن هرچند طریقه ٔ ضروری این علم است و نتایج بزرگ حاصل کرده و می کند ولی چون از نقص و عیب مبرا نیست نمی تواند بتنهایی توسعه ٔ کامل روانشناسی را تأمین کند. این بود که دانشمندانی دیگر به خیال افتادند مشاهده ٔ خارجی یا «روش عینی » و تجربه را که در علوم طبیعی معمول گردیده و اکتشافات و اختراعات بزرگی را نتیجه داده بود در این علم نیز وارد کنند. از روزی که این منظور عملی گردیدانقلابی عظیم در روانشناسی پدید آمد و بر وسعت دامنه ٔ آن چنان بیفزود که انسان را دچار بهت و حیرت میسازد. این پیشرفت سریع سبب شد که روانشناسی هر روز از فلسفه و علوم نظری بیشتر دوری جست و در میان علوم تحققی جای مناسبتری را برای خود باز کرد. از عمده ترین روشهایی که این مقام را به روانشناسی داده اند و عوامل مهم توسعه ٔ آن بشمار میروند یکی طریقه ٔ «پسیکوفیزیک » یا روش «روان و ماده » است که بوسیله ٔ آن سعی کرده اند میان محرک خارجی و کیفیت انسانی نسبت عددی بدست آورند و از اندازه گیری محرک یا عامل مؤثر خارجی که امر مادی و بنابراین قابل اندازه گیری است قیاس کنند به کیفیات نفسانی. مؤسس این طریقه وبر و فخنر آلمانی هستند. دیگر طریقه ٔ «پسیکوفیزیولژیک » یا روش «روان و تن » است که در واقع از زمان کابانیس و کتاب او موسوم به «مناسبات روان وتن » آغاز گردید و دانشمندان دیگر آن را قبول کرده وبکار برده اند، مانند گال آلمانی و شارکو فرانسوی که به تحقیق مناسبات نفسانیات با اعصاب و مراکز عصبی خاصه قشر خارجی مغز پرداخته اند و برون سیکوارد که بیشتر تأثیر غدد آندکرین را در حالات نفسانی معلوم داشته است. دیگر طریقه ٔ تحقیق در امراض روحی است که اهمیت و لزوم آن را کتابهای ریبو روانشناس نامی فرانسوی، درباره ٔ «امراض حافظه » و «امراض انتباه » و «امراض شخصیت » و «امراض اراده » بخوبی آشکار ساخته است. دانشمندانی مانند بروسه و فالبر و در زمان حاضر دکتر پیر ژانه و دکتر ژرژ دوما و دیگران در تحقیقات خودبه این طریقه متوسل بوده و هستند. دیگر طریقه ٔ «تست » است که بخصوص از سی سال به این طرف معمول گردیده است و به کار تعیین سن عقلی کودکان و جوانان - که گاهی پایین تر و گاهی بالاتر از سن حقیقی آنان است - میرود و استعدادهای مختلف آنها را اندازه میگیرد. این طریقه ٔ تحقیق در واقع با گالتن مردم شناس انگلیسی و کتاب او موسوم به «تحقیق در قوه ٔ دماغی انسان » و با آزمایشهای روحی کاتل امریکایی آغاز شد و با آلفرد بینه ٔ فرانسوی به صورت قطعی خود درآمد و توسعه ٔ عجیبی حاصل کرد. دیگر طریقه ای است که حرکات و اعمال را مقدمه ٔ تحقیق نفسانیات قرار می دهد و وجه کاملش آن است که پرفسور پاولو فیزیولژیست شهیر روسی در تحقیقات خود راجع به حرکات انعکاسی مشروط به کار میبرد و آن را پاره ای روانشناسان که سردسته ٔ آنها وتسن آمریکایی است درباره ٔ انسان نیز معمول داشته اند. این طریقه که «بیهیوریسم » خوانده شده است و میتوان از آن به علم «سلوک و رفتار» تعبیر کرد، چنان است که محقق از هر گونه فرضی راجع به چگونگی حالات نفسانی انسان یا حیوان خودداری کرده فقط به مشاهده و بررسی مجموع حرکات و رفتاری که از او در برابر عوامل مؤثر خارجی و اوضاع و احوال معین سر میزند میپردازد، بعبارت دیگر مطالعه ٔ چگونگی انطباق بدن است بامحیط خارج. دیگر طریقه ٔ تحلیل روحی است که فروید حکیم نامی اتریشی را باید واضع آن دانست. دیگر طریقه ٔ اجتماعی است که علمایی مانند دورکیم و دیگران بکار بستن آن را توصیه می کنند. باری افزایش و تنوع روشهای تحقیق در روانشناسی بر سرعت پیشرفت و توسعه ٔ این علم بیفزود و چیزی نگذشت که علوم مختلف مانند «روانشناسی کودکان »، «روانشناسی حیوانی »، «روانشناسی از لحاظ امراض دماغی »، «روانشناسی تجربی »، «روانشناسی پرورشی »، «روانشناسی تطبیقی » و جز آنها از آن منشعب گردید. (از کتاب روانشناسی نگارش علی اکبر سیاسی چ 1331 صص 1- 4).
و رجوع به مقدمه ٔ روانشناسی پرورشی تألیف مهدی جلالی و روانشناسی پرورشی و علم النفس ابن سینا و تطبیق آن با روانشناسی جدید تألیف علی اکبر سیاسی شود.


روانشناسی پرورش...

روانشناسی پرورشی. [رَ ش ِ ی ِ پ َرْ وَ رِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) شعبه ای از روانشناسی عمومی است و آن عبارت است از تحقیق و توصیف نفسانیات و آشنا شدن با قوانین آنها از یک طرف و مطالعه ٔ راههای تربیت و تهذیب آنها از طرف دیگر. (از روانشناسی پرورشی علی اکبر سیاسی). و رجوع به روانشناسی پرورشی مهدی جلالی شود.


روانشناسی اجتما...

روانشناسی اجتماعی. [رَ ش ِ ی ِ اِ ت ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) مطالعه ٔ رفتار از لحاظ رابطه ٔ ظاهری یا باطنی آن با رفتار دیگران است، یا چنانکه کلاین برگ می نویسد: «روانشناسی اجتماعی مطالعه ٔ فعالیتهای فرد است، لیکن فعالیتهایی که از فعالیتهای افراد دیگر متأثر شده است »، و یابنا به عقیده ٔ آلپورت، «روانشناسی اجتماعی دانشی است که می کوشد دریابد و بیان کند که چگونه حضور واقعی یا خیالی یا ضمنی آدمیان دیگر، اندیشه و احساس و رفتار فرد را تحت تأثیر خود قرار میدهد». بنابراین روانشناسی اجتماعی به مطالعه ٔ کشش اجتماعی و اجتماعی شدن تدریجی انسان و تشکیل شخصیت و اختلافات فردی و گروهی و تمایل اجتماعی یا شیوه ٔ رفتار اجتماعی و عقاید ونحوه ٔ انتقال افکار و احساسات می پردازد. (از روانشناسی اجتماعی تألیف علی محمد کاردان از انتشارات دانشگاه تهران، مقدمه، ص ز). و رجوع به همین کتاب شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

روانشناسی

دانش تحقیق و توصیف دقیق نفسانیات و یافتن قوانین آنها و به عبارتی دیگر تحقیق در این که مواد معلومات ذهن چه هستند و چگونه تحصیل و نگه داری میشوند و به چه نحو با یکدیگر آمیختگی پیدا میکنند و استعداد های نفسانی کدامند و چه آثار شگفتی دارند و لذت و الم و محبت و نفرت و غیره از کجا ریشه میگیرند. (روانشناسی از لحاظ تربیت دکتر سیاسی 11) . علم النفس معرفه النفس. یا روانشناسی اجتماعی دانش تحقیق کیفیات روحی و نفسانی جامعه. یا روانشناسی پرورشی. دانش تحقیق و توصیف نفسیات و آشنا شدن باقوانین آنها از یک طرف و مطالعه راههای تربیت و تهذیب آنها از طرف دیگر (روانشناسی از لحاظ تربیت ایضا 19) علم النفس تربیتی. یا روانشناسی جزایی دانشی که در باب کیفیات روحی مجرمان مطالعه و تحقیق میکند. یا روانشناسی کودکان دانش تحقیق در روحیات و کیفیات نفسانی اطفال. یا روانشناسی ملل دانش تحقیق در روحیات ملتها و اقوام مختلف.

نام های ایرانی

نارسیس

دخترانه، لاتین از یونانی، نرگس، نام جوانی زیباروی در اساطیر یونان که وقتی صورت خود را در آب دید عاشق خودشد و در آب پرید و غرق گشت و تبدیل به گل نرگس گردید

فرهنگ معین

روانشناسی

(~. ~.) (حامص.) دانش مطالعه و شناخت روان و مسایل مربوط به آن.

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

از انواع روانشناسی

روانشناسی بالینی ، روانشناسی رشد ، روانشناسی شخصیت ، روانشناسی مثبت گرا ، روانشناسی سلامت ، روانشناسی اجتماعی ، روانشناسی کودک و روانشناسی تربیتی


اختلالی در روانشناسی : سلوک

اختلالی در روانشناسی : سلوک

معادل ابجد

نارسیس در روانشناسی

1263

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری