معنی نازل تر
لغت نامه دهخدا
نازل. [زِ] (ع ص) فرودآینده. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از بالا بپائین آینده. (ناظم الاطباء). پائین رو. (لغات فرهنگستان). هابط. ج، نُزول. نُزّال. نُزَّل. (معجم متن اللغه). || فرودآمده. (فرهنگ نظام). پائین. پست: مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرداگرچه خامل ذکر و نازل منزلت باشد. (کلیله و دمنه).
تو آن نئی که بهر در سرت فرود آید
نه جای همت عالیست پایه ٔ نازل.
سعدی.
|| ارزان. کم بها:
می شود از غفلت افزون رتبه ٔ اهل لباس
قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است.
مخلص کاشی (از آنندراج).
نازل منزل
نازل منزل. [زِ م َ زِ] (اِ مرکب) جانشین: جاری مجرای بازی و مزاح می شود و نازل منزل هزل و سفاح می گردد. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 109). رجوع به نازل منزله شود.
نازل شدن
نازل شدن. [زِ ش ُ دَ] (مص مرکب) فرود آمدن. از بالا به پائین آمدن. (ناظم الاطباء). || از جانب خدا وحی برپیغمبر فرستاده شدن. (ناظم الاطباء): کی به وی کتاب و شریعت نازل شده است. (سندبادنامه ص 7).
انداختی به چهره ٔ پرنور خود نقاب
نازل به شأن حسن تو شد آیه ٔ حجاب.
آرزوی اکبرآبادی.
|| پست شدن. فرود آمدن: زمین بوسید و گفت قدر بلند سلطان بدین قدر نازل نشدی. (گلستان). || نازل شدن بها و قیمت، کم شدن نرخ و بها از قیمت اصلی. (آنندراج). کم شدن. پائین آمدن. ارزان شدن.
نازل کردن
نازل کردن. [زِ ک َ دَ] (مص مرکب) به پائین آوردن. (ناظم الاطباء). فروفرستادن. || وحی فرستادن خدا بر پیغمبر خود. (ناظم الاطباء).
نازل منزله
نازل منزله. [زِ م َ زِ ل َه ْ] (اِ مرکب) به جای چیزی، که لفظ دیگرش قائم مقام است. (فرهنگ نظام). قائم مقام. (آنندراج) (غیاث اللغات).
فارسی به انگلیسی
Lower
فرهنگ فارسی هوشیار
پایین رو نشیبنده، پست فرومایه انگلیسی ناوک (اسم) از بالا بزیر آینده فرود آینده، (صفت) پست حقیر: تو آن که بهر در سرت فرود آید نه جای همت عالی است پایه نازل. (سعدی)، کم قیمت ارزان: میشود از غفلت افزون رتبه اهل لباس قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است. (مخلص کاشی)
نازل منزله
(صفت) جانشین قایم مقام نازل منزل.
نازل منزل
جانشین (صفت) جانشین قایم مقام: } جاری مجرای بازی و مزاح میشود و نازل منزل هزل و سفاح میگردد {
نازل سروت
انگلیسی گلوگاه ناوک
فرهنگ عمید
فرودآینده، پایینآینده، پایینرو،
[مجاز] ناچیز، کمبها،
فرهنگ فارسی آزاد
نأزِل، فرود آینده، پائین آینده، ریزان، وارد شونده (میهمان)،
فرهنگ معین
فرود آینده، (عا.) (ص.) کم، پایین، پست. [خوانش: (زِ) [ع.] (اِفا.)]
فرهنگ واژههای فارسی سره
فروفرستاده
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارزان، کمبها، کمقیمت، پایین، پست، حقیر،
(متضاد) گران
حل جدول
انزل
معادل ابجد
688