معنی ناس

لغت نامه دهخدا

ناس

ناس. (اِخ) رودخانه ای است در کلمبیای بریتانیا که از سلسله جبال غربی روشوز سرچشمه می گیرد. طول آن 350هزارگز است و به خلیجی در اقیانوس آرام می ریزد.

ناس. (ع اِ) اسمی است که برای جمع وضع شده مثل قوم و رهط. واحدش انسان است. و بر انس و جن اطلاق می شود و اغلب بر انس. و گفته اند که اصلش اناس است که جمع انس باشد و این جمعی است نادر که با آوردن الف و لام بر سر آن فاء آن حذف شده است. (از معجم متن اللغه) (از اقرب الموارد). مردمان از آدمی و پری. جمع انس است و اصل آن اناس است به ضم اول و جمعی نادر است، پس تخفیف یافته و «ال » بر آن داخل شده است. (از منتهی الارب) (آنندراج). مردمان. (ترجمان علامه ٔ جرجانی). مردمان. لفظ اسم جنس است، در واحد و جمع هر دو استعمال می شود. (فرهنگ نظام).به معنی یک آدم و به معنی آدمیان، مفرد و جمع آمده است. (آنندراج از غیاث اللغات). مردمان. مردم. (ناظم الاطباء). انس. اناس. آدمیان. مقابل جِنه:
خیر ناس ان ینفع الناس ای پدر
گر نه سنگی چه حریفی با مدر؟
مولوی.
|| آنچه به آسمان خانه آویزان باشد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنچه معلق و آویزان باشد از سقف خانه چون دوده وغیر آن. (معجم متن اللغه). || قسمی از بوزینه. (ناظم الاطباء). || ترس. بیم. (از اوبهی). || مرغ تشنه. (ناظم الاطباء). || (ص) آنکه بانگ می زند مر شتران را. (ناظم الاطباء). || برگ و نان خشک. (شمس اللغات از شرح نصاب) (مهذب الاسماء). خبز ناس، یابس. (المنجد).

ناس. [سِن ْ] (ع ص) رجوع به ناسی شود.

ناس. (اِخ) نام قریه ای بزرگ از نواحی خراسان. (تاج العروس). قریه ٔ بزرگی است بنواحی ابیورد. (از سمعانی).

ناس. (اِخ) [الَ...] سوره ٔ صدوچهاردهمین از قرآن، و آن شش آیت است، پس از سوره ٔ فلق و آخرین سوره است از قرآن و به این آیت شروع می شود: قل اعوذ برب الناس.

فرهنگ معین

ناس

(اِ.) نک. نسوار.

[ع.] (اِ.) مردم، مردمان.

فرهنگ عمید

ناس

صد‌وچهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۶ آیه، قُل ٲعوذُ،
[قدیمی] مردم، آدمیان،

نسوار

حل جدول

ناس

آخرین سوره قرآن مجید

از سوره های مکی

سوره مردم

مردم عرب

مردم

آخرین سوره قرآن، مردم قرآنی، سوره مردم

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناس

آدم، انسان، انس، بشر، مردم، انفیه

عربی به فارسی

ناس

مردم , خلق , مردمان , جمعیت , قوم , ملت , اباد کردن , پرجمعیت کردن , ساکن شدن

گویش مازندرانی

ناس

مخدری که از ترکیب تنباکو آهک وبرخی مواد دیگر به دست آید

فرهنگ فارسی هوشیار

ناس

‎ مردمان، نام یکی از سیمناد های نپی (سوره های قرآنی) نان خشک (اسم) مردمان ظدمیان: ناس مردم باشد و کو مردمی ک تو سر مردم ندیدستی دمی. (مثنوی. نیک. ‎ 323:4) توضیح ناس اسمی است که برای جمع وضع شده مثل قوم و رهط. واحدش انسان است و بر انس و جن اطلاق میشود و اغلب بر انس. و گفته اند که اصلش } اناس ‎{ است که جمع انس باشد و این جمعی است نادر که با آوردن الف و لام بر سر آن فاء (الفعل) حذف شده.

فرهنگ فارسی آزاد

ناس

ناس، نام سوره 114 یا آخرین سوره قرآنست که مدنیه می باشد و 6 آیه دارد (بعضی مکیه نوشته اند)،

ناس، مردم، مردمان، آدمی، آدمیان،

معادل ابجد

ناس

111

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری