معنی ناصری
لغت نامه دهخدا
ناصری. [ص ِ] (ص نسبی) بدین نسبت مشهور است عیسی مسیح اﷲ، چون وی در ناصره از مادرش مریم متولد گشت. رجوع به ناصره شود. و نیز رجوع به قاموس کتاب مقدس ص 867 شود.
ناصری. [ص ِ] (اِخ) (قنات...) از قنوات وقفی تهران در سمت مغرب، مقدار آب 5 سنگ، مسافت مادرچاه تا شهر یک فرسنگ. (یادداشت مؤلف).
ناصری. [ص ِ] (اِخ) از دهات دهستان خنافره ٔ بخش شادگان شهرستان خرمشهر است در 4هزارگزی مغرب شادگان و 3هزارگزی مغرب جاده ماشین رو شادگان به آبادان، در دشت گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔجراحی و محصولش خرما و غلات و برنج و شغل مردمش زراعت و حشم داری و صنعت دستی اهالی عبابافی است. راه این ده در تابستان ماشین رو است. ساکنین آن از طایفه ٔ آل ابوخفر هستند. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 6 ص 353).
ناصری. [ص ِ] (اِخ) از دهات دهستان چغان پور بخش خورموج شهرستان بوشهر است و در 24هزارگزی جنوب شرق خورموج و در شمال رودمند، در جلگه ٔ گرمسیر مالاریاخیزی واقع است و 316 تن سکنه دارد. آبش از چاه تأمین می شود، محصولش غلات و خرما و شغل اهالیش زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 7 ص 233).
ناصری. [ص ِ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان در 13هزارگزی شمال باختری زرند و 4هزارگزی جنوب راه مالرو زرند به بافق واقع است و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیای ایران ج 8).
ناصری. [ص ِ] (اِخ) نام قدیم شهر اهواز است. رجوع به اهواز شود.
ناصری. [ص ِ] (اِخ) شهر طهران. (ناظم الاطباء). شهر تهران را به عهد سلطنت ناصرالدین شاه، دارالخلافه ٔ ناصری می گفتند.
ناصری. [ص ِ] (اِخ) ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است:
آرزو می کند دلم چندی
با سر زلف دوست پیوندی
چه شود کم ز حسنت ار برسد
به وصال تو آرزومندی
یا چه گردد که تلخ کامی را
عیش خوش سازی از شکرخندی.
رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620.
ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف).
ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند.
ناصری. [ص ِ] (ص نسبی، اِ) نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رساله ٔنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود.
فرهنگ معین
منسوب به «ناصره »: عیسی ناصری، مسیحی، نصرانی، جمع نصاری. [خوانش: (ص) [ع.] (ص نسب.)]
فرهنگ عمید
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
ناصری در فارسی وابسته به ناصره، وابسته به ناصرالدین شاه غاجار
فرهنگ فارسی آزاد
ناصِرِی، منسوب به ناصره، از اهل ناصره،
معادل ابجد
351