معنی نامناسب و نا هماهنگ
حل جدول
لغت نامه دهخدا
نامناسب. [م ُ س ِ] (ص مرکب) ناپسندیده. نامعقول. (آنندراج). || ناشایسته. نالایق. چیزی که سزاوار نباشد و مناسبت نداشته باشد. ناموافق. بی جا. (ناظم الاطباء). ناسزاوار. نادرخور.
فارسی به عربی
اجنبی، غیر سلیم، غیر صحیح، غیر متوافق، غیر ملائم، غیر مناسب
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به ایتالیایی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیجا، بیتناسب، بیمورد، نابجا، نابهنگام، ناجور، ناسازگارنامتناسب، نامعقول، ناهمسان، ناهمگون، بیکفایت، ناشایست، نالایق،
(متضاد) بجا، مناسب
فارسی به آلمانی
Ungeeignet, Untauglich [adjective]
معادل ابجد
382