معنی نامه رسان

لغت نامه دهخدا

نامه رسان

نامه رسان. [م َ / م ِ رَ] (نف مرکب) رساننده ٔ نامه. قاصد. نامه بر. نامه آور. پیک:
باد سحری نامه رسان من و تست
ای باد چه مرغی که پرت باد درست.
خاقانی.

فرهنگ معین

نامه رسان

(~. رِ) (ص فا.) نامه بر، نامه آور.

فرهنگ عمید

نامه رسان

کسی که نامه‌های مردم را می‌رساند، کارمند ادارۀ پست که مٲمور رسانیدن نامه‌ها به صاحبان آن‌ها است،

حل جدول

فارسی به انگلیسی

نامه‌ رسان‌

Dispatcher, Letter Carrier, Mailman, Messenger, Postman

فارسی به عربی

نامه رسان

برید، ساعی البرید

فرهنگ فارسی هوشیار

نامه رسان

(صفت) نامه آور نامه بر: بادسحری نامه رسان من وتست ای بادخ چه مرغی که پرت باددرست. (خاقانی)

فارسی به آلمانی

نامه رسان

Absenden, Anschlagen, Aufgeben, Briefpost (f), Pfahl (m), Pfosten, Post (f), Post (f), Posten, Versenden, Briefumschlag, Der brieftra.ger [noun], Der postbote

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نامه رسان

407

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری