معنی نام دیگر پرنده خانگی وشم

لغت نامه دهخدا

وشم

وشم. [وُ] (اِ) پرنده ای باشد شبیه به تیهو لیکن از تیهو کوچکتر است، و آن را عربان سمانی و سلوی و ترکان بلدرچین گویند. (برهان). کرک و بلدرچین که به تازی سلوی گویند. (ناظم الاطباء):
در جنب علو همتت چرخ
ماننده ٔ وشم پیش چرغ است.
ابوسلیک گرگانی.

وشم. [وَ] (اِ) بخار عموماً و بخاری که در ایام زمستان در هوا پیدا شود خصوصاً. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج). بخارها باشد عموماً همچو بخاری که از آب گرم و دیگ طعام و چیزهای دیگر خیزد و نزم را گویند خصوصاً و آن بخاری باشد تیره و تاریک و ملاصق زمین. (برهان) (ناظم الاطباء):
دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون
ز وشم دهانش جهان تیره گون.
فردوسی (از انجمن آرا و آنندراج).

فرهنگ عمید

وشم

بخار: دو چشم از بر سر چو دو چشمه خون / ز وشم دهانش جهان تیره‌گون (فردوسی: مجمع‌الفرس: وشم)،

بلدرچین: در جنب علو همتت چرخ / مانندۀ وشم پیش چرغ است (ابوسلیک: شاعران بی‌دیوان: ۶)،

فرهنگ فارسی هوشیار

وشم

داغ خجک (خال) (اسم) بلدرچین کرک: ((درجنب علو همتت چرخ ماننده وشم بیش چرغ است. )) (ابوسلیک)

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نام دیگر پرنده خانگی وشم

1613

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری