معنی نام رمانی از میخائیل بولگاکف

حل جدول

نام رمانی از میخائیل بولگاکف

گارد سفید


شاهکار میخائیل بولگاکف

مرشد و مارگریتا


اثر بولگاکف

دل سگ


میخائیل گورباچف

برنده نوبل صلح در سال 1990 میلادی

لغت نامه دهخدا

میخائیل

میخائیل. (اِخ) ابن ماسویه. طبیب در عصر عباسی. رجوع به ابن ماسویه شود.

میخائیل. (اِخ) پالئولوگوس. امپراتور روم شرقی (658-681 هَ. ق.) که به خواهش هلاکوخان دخترخود مریم را برای ازدواج با وی به ایران فرستاد ولی پیش از رسیدن وی به ایران هلاکو درگذشت و پسرش آن دختر را به همسری برگزید و همین امر باعث دوستی میخائیل با خان مغول گردید. (از تاریخ مغول ص 202 و 203).


دیر میخائیل

دیر میخائیل. [دَ رِ] (اِخ) نام دو دیر است یکی به دمشق و دیگری به موصل. در موصل به آن دیر مارنخایال و در دمشق به آن دیرالبخت نیز گویند. رجوع به این دو نام شود. (از معجم البلدان).


رمانی

رمانی. [رُم ْ ما] (اِخ) ابوالحسن علی بن عیسی الرمانی نحوی. متوفی بسال 384 هَ. ق. رجوع به ابوالحسن رمانی و انساب سمعانی و ریحانه الادب شود.

رمانی. [رُم ْ ما] (ص نسبی، اِ) آنچه در شکل و رنگ شبیه انار باشد. (از اقرب الموارد). و مشابهت را بیشتر رنگ سرخ از آن اراده کنند. || لعل و یاقوت. (آنندراج):
رسیدم من به درگاهی که دولت
از او خیزد چو رمانی ز معدن.
منوچهری.
- یاقوت رمانی، اجود انواع یاقوت است. (الجماهر بیرونی). یاقوت سرخ خوش و برنگ دانه ٔ انار: در پیش تخت اعلی پانزده پاره یاقوت رمانی و لعل بدخش و زمرد و مروارید و پیروزه. (تاریخ بیهقی).
همت عالی طلب جام مرصع گو مباش
رند را آب عنب یاقوت رمانی بود.
حافظ.
و رجوع به یاقوت رمانی شود.

رمانی. [رُم ْ ما] (اِخ) زیدبن حبیب الجهنی. ازرواه است و از شعبی روایت کند. (از لباب الانساب).

نام های ایرانی

میخائیل

پسرانه، معرب از عبری، میکائیل

فرهنگ فارسی هوشیار

رمانی

ناری (صفت) منسوب به رمان بسیار سرخ: لعل رمانی یاقوت رمانی.

معادل ابجد

نام رمانی از میخائیل بولگاکف

1250

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری