معنی ناوچه

لغت نامه دهخدا

ناوچه

ناوچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) زورق کوچک.جهاز خرد. زورق.کرجی. قایق. کشتی کوچک جنگی. || قالبی که در آن شمش زر و سیم میریزند. (ناظم الاطباء). راط. مسبکه. و آن چیزی است در زر از آهن.


ناوژه

ناوژه. [ژَ /ژِ] (اِ مصغر) ناوچه. کشتی کوچک. (از آنندراج). ناوچه. جهاز کوچک. (ناظم الاطباء). رجوع به ناوچه شود.

فرهنگ عمید

ناوچه

ناو کوچک، کشتی کوچک جنگی،

فرهنگ معین

ناوچه

(چَ یا چِ) (اِمصغ.) کشتی جنگی کوچک.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

ناوچه

کشتی کوچک جنگی


ناوژه

ناوچه.


قایق

کشتی، ناوچه، لتکا


قایق ترابری

ناوچه ی ترابری

واژه پیشنهادی

از واژگان نظامی دریایی

ناوچه

ناوچه سبک

فرهنگ فارسی آزاد

نسافة

نَسّافَه، ناوچه جنگی اژدر افکن،

انگلیسی به فارسی

pt boat

(boat torpedo =motor) ناوچه اژدر افکن

معادل ابجد

ناوچه

65

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری