معنی نبوغ مسیحیت
حل جدول
لغت نامه دهخدا
نبوغ. [ن ُ] (ع مص) نبغ. رجوع به نبغ شود. || آشکارا شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ظاهر و آشکار گردیدن. (آنندراج). || شاعر خوب شدن و عالم جید گشتن. (فرهنگ نظام). || آدم فوق العاده گشتن در دانش و هنر، و این معنی جدیداست. (فرهنگ نظام). || (اِمص) نابغگی. (یادداشت مؤلف). || در تداول، هوش سرشار. استعداد فوق العاده. در تمام معانی رجوع به نبغ شود.
مسیحیت
مسیحیت. [م َ حی ی َ](ع مص جعلی، اِمص)مسیحی بودن. عیسویت. نصرانیت. آئین مسیحی. دین مسیحی. خاج پرستی. و رجوع به مسیح و مسیحا و مسیحی شود.
فرهنگ عمید
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی هوشیار
فارسی به آلمانی
Genie [noun]
معادل ابجد
1586