معنی نتایج
لغت نامه دهخدا
نتایج. [ن َ ی ِ] (ع اِ) ج ِ نتیجه. (از فرهنگ نظام). رجوع به نتیجه شود. || سرانجام ها. ماحصل ها. (ناظم الاطباء). عواقب: از نتایج عاقبت آن [محنت] غافل بودی. (کلیله و دمنه).
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است.
انوری.
|| زادگان. موالید: این خصلت از نتایج طبع زمان است. (کلیله و دمنه). در تمام معانی رجوع به نتیجه شود.
فرهنگ معین
(نَ یِ) [ع. نتائج] (اِ.) جِ نتیجه.
فرهنگ عمید
=نتیجه
حل جدول
ثمرات
فرهنگ واژههای فارسی سره
برآیندها، پی آیندها، فرجام ها
فرهنگ فارسی هوشیار
سرانجام ها، ماحصل ها، عواقب
معادل ابجد
464