معنی نخستین زن روی زمین در اسطوره یونان
حل جدول
پاندورا
نخستین زن اسطوره اى یونان
پاندورا
نخستین زن یونان باستان
پاندورا
زن اسطوره ای یونان باستان
ونوس
اولین زن روی زمین
پاندورا
نخستین زن افسانه اى یونان
پاندورا
الهه زمین یونان
هرا
نخستین زن در افسانه هاى یونان
پاندورا
نخستین زن در افسانه یونان باستان
پاندورا
نخستین زن افسانه اى یونان باستان
پاندورا
لغت نامه دهخدا
یونان زمین. [زَ] (اِخ) زمین یونان. سرزمین یونان. کشور یونان. (از یادداشت مؤلف):
جزیره یکی بُد به یونان زمین
کروتیس بُد نام شهر گزین.
عنصری.
شامس، جزیره ای بود به یونان زمین. (لغت فرس اسدی).
دواسبه فرستاد قاصد ز پیش
به یونان زمین پیش دستور خویش.
نظامی.
ارسطو که دستور درگاه بود
به یونان زمین نایب شاه بود.
نظامی.
به یونان زمین آمد از راه دور
وطن گاه پیشینه را داد نور.
نظامی.
به یونان زمین بودمأوای او
به مقدونیه خاص تر جای او.
نظامی.
چو موکب درآمد به یونان زمین
گرانبار شد گوهر نازنین.
نظامی.
پزشکان بماندند حیران در این
مگر فیلسوفی ز یونان زمین.
سعدی.
و رجوع به یونان شود.
اسطوره
اسطوره. [اُ رَ] (ع اِ) اسطور. اسطاره. سخن پریشان و بیهوده. سخن باطل. (غیاث). || افسانه. (مهذب الاسماء) (غیاث). ج، اساطیر:
قفل اسطوره ٔ ارسطو را
بر در احسن الملل منهید.
خاقانی.
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
اسطوره
معادل ابجد
2152