معنی ندبه

فرهنگ معین

ندبه

(نُ بَ یا بِ) [ع. ندبه] (اِ.) بر مرده گریستن، شیون و زاری.

فارسی به انگلیسی

لغت نامه دهخدا

ندبه

ندبه. [ن ُ ب َ / ب ِ] (از ع، اِ) نوحه. اشعار ماتمی خواندن. (غیاث اللغات). ندبه.شیون. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). گریه و زاری. (ناظم الاطباء). افغان. گریستن برای مرده:
تا ز هوای توام به ندبه و ناله
عشق تو بر جان من نهاد نهاله.
شهره ٔ آفاق.
رجوع به ندبه شود.


ندبه کنان

ندبه کنان. [ن ُ ب َ / ب ِ ک ُ] (ق مرکب) نوحه کنان. در حال ندبه کردن. ندبه زنان. رجوع به ندبه و ندبه کردن شود:
پیش تابوت من آئید برون ندبه کنان
در سه دست از دو زبانم بستائید همه.
خاقانی.


ندبه زنان

ندبه زنان. [ن ُ ب َ / ب ِ زَ] (ق مرکب) ندبه کنان. در حال ندبه کردن. گریان و شیون کنان:
اندر سه دست ندبه زنان بر سر دو پای
شیون به بام و باغ خود آنگه برآورید.
خاقانی.


ندبه کردن

ندبه کردن. [ن ُ ب َ / ب ِ ک َ دَ] (مص مرکب) شیون کردن. گریه و زاری کردن. || به عجز و زاری التماس کردن. (یادداشت مؤلف). || نوحه سرائی کردن. بر مرده گریستن. زبان گرفتن بر مرده. (یادداشت مؤلف). در تمام معانی رجوع به ندبه شود.

فرهنگ عمید

ندبه

گریه بر مرده و ذکر خوبی‌ها و صفات نیکوی او،
زاری و شیون،
* ندبه کردن: (مصدر لازم) زاری و شیون کردن،


ندبه کنان

در حال ندبه کردن، زاری‌کنان،

مترادف و متضاد زبان فارسی

ندبه

تضرع، زاری، ضجه، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله

فرهنگ فارسی هوشیار

ندبه

گریه و زاری و شیون


ندبه کنان

شیون کنان درحال ندبه کردن: شدشکسته کمرم دست برآریدازجیب سرزنان ندبه کنان جیب گهربگشاییدخ (خاقانی. سج. ‎ 161)

حل جدول

ندبه

دعای صبح جمعه

فرهنگ فارسی آزاد

دعای ندبه

دُعای نُدبَه، از ادعیه مهم شیعه اثنی عشری به نقل از امام غائب است که در ایقان مبارک به اسم این دعا و به عبارتی از آن«اَینَ المُدَخر لِتَجدیدِ الفَرائِضِ...» اشاره شده است

واژه پیشنهادی

ندبه و زاری کردن

موی از سر گشادن

موی از سر گشادن

فارسی به عربی

معادل ابجد

ندبه

61

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری