معنی نذل
لغت نامه دهخدا
نذل. [ن َ] (ع ص) فرومایه. ناکس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). خسیس از مردم. (از اقرب الموارد). خوار. حقیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خوار در جمیع احوالش. (از اقرب الموارد). خسیس. محتقر. (المنجد). || ساقط در دین یا در حسب. (از اقرب الموارد) (از المنجد). ج، انذال، نُذول.
حل جدول
حقه باز،ناکس،پست فطرت
عربی به فارسی
ادم رذل , شخص پست , ادم حقه باز , پست فطرت , ناکس , ادم پست , تبه کار , شریر , بدذات , پست
فرهنگ فارسی آزاد
نَذل، پست، فرومایه، حقیر، بی اصل و ایمان (جمع: اَنزال، نُذُول)،
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
کسان فرومایه و ناکس و حقیر و خوار، جمع نذل
آیه های قرآن
اگر ما آنان را پیش از آن (که قرآن نازل شود) با عذابى هلاک مىکردیم، (در قیامت) مىگفتند: «پروردگارا! چرا پیامبرى براى ما نفرستادى تا از آیات تو پیروى کنیم، پیش از آنکه ذلیل و رسوا شویم!»
معادل ابجد
780