معنی نزاع کردن

لغت نامه دهخدا

نزاع کردن

نزاع کردن. [ن ِ ک َ دَ] (مص مرکب) کشمکش کردن. منازعه کردن. ستیزیدن:
یکی جهود و مسلمان نزاع می کردند
چنانکه خنده گرفت از نزاع ایشانم.
سعدی.

حل جدول

نزاع کردن

مرافعه

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

نزاع کردن

جره، شجار، معرکه

فارسی به آلمانی

نزاع کردن

Gefäß (n), Kampf (m), Kämpfen, Kreischen, Krug (m), Raufen, Sich schlagen, Streit [noun], Streiten, Wehren

معادل ابجد

نزاع کردن

402

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری