معنی نظم دادن

لغت نامه دهخدا

نظم دادن

نظم دادن. [ن َ دَ] (مص مرکب) آراستن. مرتب کردن. انتظام دادن:
انصاف تو مصری است که در رسته ٔ او دیو
نظم از جهت محتسبی داده دکان را.
انوری.
|| پیوستن. نظم کردن. به شعر درآوردن:
سخن را سهل باشد نظم دادن
بباید لیک بر نظم ایستادن.
نظامی.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

نظم دادن

نهیدن راینیدن

واژه پیشنهادی

نظم دادن

سامان بخشیدن

معادل ابجد

نظم دادن

1049

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری