معنی نفاست
لغت نامه دهخدا
نفاست. [ن َ س َ] (ع اِمص) خوبی. پسندیدگی. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). گرانبهائی. عزیزی. لطافت. (ناظم الاطباء). || (مص) زچه شدن زن. (غیاث اللغات). رجوع به نفاس و نفاسه شود. || حسد و بخیلی کردن. (غیاث اللغات). نفاسه. رجوع به نفاسه و نَفَس شود.
فرهنگ معین
خوبی، لطافت، گران مایه بودن، گران بها شدن. [خوانش: (نَ سَ) [ع. نفاسه] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
نفیس بودن، گرانمایه شدن،
خوبی، پسندیدگی، گرانمایگی،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارزشمندی، گرانمایگی، مرغوبیت
فرهنگ فارسی هوشیار
گرانمایه شدن، نفیس شدن
معادل ابجد
591