معنی نفاق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
حل جدول
دورویی، مکر، به مفهوم مخفی کردن، کفر و تظاهر به ایمان است. منافق کسی است که با روش مرموز در جامعه نفوذ کند و از طریق دیگر فرار کند.
مترادف و متضاد زبان فارسی
اختلاف، تفرقه، دشمنی، دورویی، ریا، سالوس، شقاق، عناد، منافقت، ناسازگاری،
(متضاد) وفاق
فارسی به انگلیسی
Discord, Disharmony, Dissension, Disunion, Divisiveness, Estrangement, Factionalism, Schism, Split
فارسی به عربی
انشقاق، خلاف، فئه
فرهنگ فارسی هوشیار
دوروئی کردن، کفر در دل نهفتن و ایمان به زبان آشکار کردن، دوزبانی
فرهنگ فارسی آزاد
نَفاق، (نَفَقَ، یَنفُقُ) رواج یافتن، رونق یافتن (تجارت یا بضاعت)، گم شدن و تقلیل یافتن (به نُفُوق نیز مراجعه شود)
نِفاق، دروغ، دوروئی، بی حقیقتی، پنهان کردن کفر در درون و اظهار ایمان به ظاهر و زبان، به نَفَقَه (مُنافَقَه نیز مراجعه شود)،
فارسی به آلمانی
Splitterpartei (f)
معادل ابجد
231