معنی نقاش تابلوی ولادت مسیح

لغت نامه دهخدا

ولادت

ولادت. [وِ دَ] (ع مص) ولاده. زادن. وضع حمل کردن. زائیدن. (غیاث اللغات):
با مسیحی که به تعلیم ودود
در ولادت ناطق آمد در وجود.
مولوی.
زنان باردار ای مرد هشیار
اگر وقت ولادت مار زایند
از آن بهتر به نزدیک خردمند
که فرزندان ناهموار زایند.
سعدی (گلستان).

فرهنگ فارسی هوشیار

ولادت

‎ (مصدر) زاییدن (زن)، (اسم) زایش، (اسم) هنگام تولد زمان زاییده شدن. یا وقت ولادت. هنگام زاییدن: ((زنان بادار خ ای مرد هشیارخ اگر وقت ولادت مار زایند)) ((ازان بهتر بنزدیک خردمند که فرزندان ناهموار زایند. )) (گلستان)

فرهنگ معین

ولادت

زایش، زاییدگی، زمان به دنیا آمدن. [خوانش: (وِ دَ) [ع. ولاده] (اِ.)]

فرهنگ عمید

ولادت

تولد، زاییده شدن،
[قدیمی] زاییدن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ولادت

زادروز

کلمات بیگانه به فارسی

ولادت

زادروز

مترادف و متضاد زبان فارسی

ولادت

تولد، زایش، زاییدن، مولود، میلاد، ولاد،
(متضاد) مرگ

معادل ابجد

نقاش تابلوی ولادت مسیح

1459

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری