معنی نمایش نامه ای از پیتر شافر
حل جدول
شکار شاهانه خورشید
نمایش نامه ای از پیتر هاندکه
بى خردان در حال مرگند
نمایش نامه
پیس
نمایش نامه لورکا
یرما
نمایش نامه مولیر
تارتف
نمایش نامه ولتر
زادیگ
کاندید
نمایش نامه شکسپیر
اتللو
داستان زمستانى
نمایش نامه سوفوکل
آنتیگون
لغت نامه دهخدا
شافر. [ف ِ] (اِخ) (به عبری به معنای درخشندگی) کوه... در دشت عربستان و یکی از منازل بنی اسرائیل بود. رولندس برآن است که کوه عریف همان کوه شافر است و بر ساحل غربی خلیج عقبه واقع است اما دیگری کوه شریف را شافر دانسته است که تخمیناً بمسافت 70 میل بشمال خلیج عقبه واقع میباشد. (قاموس کتاب مقدس).
شافر. [ف ِ] (ع اِ) کرانه ٔ فرج زن و کرانه ٔ رحم. (منتهی الارب) (آنندراج).
فرهنگ فارسی هوشیار
نوشته ای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد
شافر
ولگسار، کناره ی چوز، کناره ی زهدان
فرهنگ عمید
نوشتهای که در آن داستانی برای بازی کردن در تئاتر تنظیم شده باشد و هنرپیشگان از روی آن نوشته حرف بزنند و نقش خود را بازی کنند، پیِس،
معادل ابجد
1709