معنی نمک پرورده

لغت نامه دهخدا

نمک پرورده

نمک پرورده. [ن َ م َ پ َرْ وَ دَ / دِ] (ن مف مرکب) نمک سود. (یادداشت مؤلف). نمک آلود. به نمک آغشته. در نمک خوابانده. || با نعمت اوبالیده و قوت گرفته. (یادداشت مؤلف). نمک پرور. کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

نمک پرورده

(~. پَ وَ دِ) (ص مف.) کسی که با خرج دیگری پرورش یافته باشد.

فرهنگ عمید

نمک پرورده

کسی که نان‌ونمک دیگری را خورده و با خرج او پرورش یافته،

حل جدول

نمک پرورده

کنایه از کسی که سر سفره دیگری بزرگ شده

فرهنگ فارسی هوشیار

نمک پرورده

آنکه با نان و نمک و هزینه دیگری تربیت یافته: علی قلی خان شاملو. . . نمک پرورده آن خاندان (محمد میرزا) بود.

معادل ابجد

نمک پرورده

527

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری