معنی نهشتن

لغت نامه دهخدا

نهشتن

نهشتن. [ن ِ هَِ ت َ] (مص) نهادن. گذاشتن. نهستن. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نشاندن. نصب کردن. (ناظم الاطباء).


نهستن

نهستن. [ن ِ هَِ ت َ] (مص) نهادن. (جهانگیری) (برهان قاطع) (انجمن آرا). گذاشتن. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). نشاندن و نصب کردن. (ناظم الاطباء). نهشتن. (برهان قاطع) (آنندراج).

فارسی به انگلیسی

حل جدول

نهشتن

قراردادن و گذاردن


قراردادن و گذاردن

نهشتن

فرهنگ عمید

نهشتن

نهادن، گذاشتن،
نشاندن، نصب کردن،
(مصدر لازم) رسوب دادن،


نهشت

نهشتن
(زمین‌شناسی) موادی که به‌وسیلۀ آب یا باد از محلی به محل دیگر حمل و در آنجا انباشته می‌شود،

فرهنگ فارسی هوشیار

لوکیت

انگلیسی (تعیین کردن قرار دادن) خستاندن نهشتن


قرار دادن

نهادن اویستادن نشاندن خستاندن نهشتن (مصدر) جای دادن اسکان، برقرار کردن ثابت کردن، استوار کردن، آرام دادن، تمام کردن ختم کردن، عهد کردن شرط بستن، قول دادن.

معادل ابجد

نهشتن

805

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری