معنی نوشیدنی

لغت نامه دهخدا

نوشیدنی

نوشیدنی. [دَ] (ص لیاقت) آنچه لایق نوشیدن است. (فرهنگ فارسی معین). که قابل آشامیدن است. || آنچه بنوشند. (از فرهنگ فارسی معین). آشامیدنیها اعم از الکلی یا غیرالکلی.
- نوشیدنی سرد، از قبیل شربت ها، مشروب های الکلی.
- نوشیدنی گرم، از قبیل چای، قهوه و مانند آن.

نوشیدنی. [دَ] (ص لیاقت) نیوشیدنی. رجوع به نیوشیدن و نوشیدن (مدخل ِ دوم) شود.

فارسی به انگلیسی

نوشیدنی‌

Beverage, Drink, Drinkable, Potable, Refreshments

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

نوشیدنی

(صفت) آنچه که لایق نوشیدن است، آنچه که بنوشد: ((نوشیدنی سرد موجود است. ))

واژه پیشنهادی

نوعی نوشیدنی

نوشابه، نوشیدنی میوه ای

اسپرسو

رانی-شیر محلی-چای

شربت نوشابه آبمیوه شیر دوغ اب

قهوه

نسکافه ، دم جوش ، عرقیات گیاهی، شیر مورز ، آب هویج ، شربت آلبالو


نوشیدنی

آشام


نوشیدنی سنتی

شربت لیمو، سکنجبین

مترادف و متضاد زبان فارسی

نوشیدنی

آشامیدنی، شربت، نوشابه

معادل ابجد

نوشیدنی

430

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری