معنی نوعی تیغ صورت تراشی
حل جدول
فارسی به عربی
سفره
فرهنگ فارسی هوشیار
اصلاح کردن صورت ریش تراشیدن.
فارسی به ایتالیایی
لغت نامه دهخدا
صورت نوعی. [رَ ت ِ ن َ / نُو] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) صورت نوعیه. جوهر حال است در هیولای ثانی و آن جوهریست داخل در جسم و مبداء بود آثار آنراچون روشنائی و سوزندگی و بدین صورت است که نوع اجسام مختلف شود. جوهریست بسیط که وجود آن بالفعل تمام نشود بدون آنچه در آن حلول یابد. (تعریفات جرجانی).
کاشی تراشی
کاشی تراشی. [ت َ] (حامص مرکب) شغل و عمل کاشی تراشی. || (اِ مرکب) محل کاشی تراشی.
موی تراشی
موی تراشی. [ت َ] (حامص مرکب) صفت و شغل موی تراش. (یادداشت مؤلف). عمل تراشیدن و ستردن موی کسی. (از ناظم الاطباء).
- قلم موی تراشی، قلم که بدان موی ابرو یا پیشانی و صورت زنان را بسترند.موچین. (از یادداشت مؤلف).
اشکال تراشی
اشکال تراشی. [اِ ت َ] (حامص مرکب) ساختن اشکال در کارها. بهانه جوئی. سختگیری در کارها.
- اشکال تراشی کردن، بهانه جویی کردن.
شانه تراشی
شانه تراشی. [ن َ / ن ِت َ] (حامص مرکب) عمل شانه تراش. شانه سازی. || (اِ مرکب) محل تراشیدن شانه. دکان شانه تراشی.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
3153