معنی نوعی سس معمولاً تند

لغت نامه دهخدا

سس

سس. [س ُ] (فرانسوی، اِ) چاشنی بعضی اغذیه. رب. (فرهنگ فارسی معین).


معمولاً

معمولاً. [م َ لَن ْ](ع ق) برحسب معمول. عادهً. بنا به عادت. برحسب تداول.

واژه پیشنهادی

نوعی سس غلیظ

کچاپ

مایونز

فرهنگ معین

سس

(سُ) [فر.] (اِ.) نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.

(س) (اِ.) گیاهی است از تیره پیچکیان که جزو نباتات عالیه طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله می کند آن را پیچ شبدر نیز گویند. سس به وسیله مکینه هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می کند و آن را زرد رنگ می سازد و از بین می برد، حامول.

فرهنگ فارسی هوشیار

سس

فرانسوی چاشنی (اسم) گیاهی است از تیره پیچکها که جزو نباتات عالیه طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله میکند آنرا پیچ شبدر نیز گویند ولی به نباتات دیگر مثل چغندر قند و رازک نیز حمله ور میشود. این گیاه مانند ریسمانی دور ساقه نبات میزبان می پیچد و چون برگ هم ندارد به سختی جدا میشود و فقط دارای گل است. سس به وسیله مکینه های مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ میکند و گیاه میزبان را زرد رنگ میسازد و از بین میبرد حامول پیچ شبدر. توضیح: گونه ای از گیاه به نام افتیمون در بیماری های قلبی به کار میرود. یا سس صغیر. افتیمون. (اسم) چاشنی بعضی اغذیه رب.

معادل ابجد

نوعی سس معمولاً تند

897

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری