معنی نوپدید
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
زیبا، آراسته، نوپدید آمده
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
بدا. [ب َ] (از ع مص) بیاد آمدن مطلبی. بخاطر آوردن چیزی که از پیش نبود. (ناظم الاطباء). || رأی نوپدید آمدن. (تاج المصادر بیهقی):
چون از گشاد بر نظرت شد زمانه (رمایه) ؟ راست
هرگز گمان مبر که ز رنج افتدش بدا.
مسعودسعد (دیوان ص 3).
و گفتند اصل نص اول است و بدا بر خدا روا نیست. (جهانگشای جوینی).
- در اراده ٔ خدای تعالی بدا حاصل شدن، بوجود آمدن رایی برای خالق بجز آنچه که قبلاً اراده ای بر وی تعلق گرفته بود. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به بداء شود.
معادل ابجد
76