معنی نویسنده‌ روسی‌ اثر قهرمان‌ عصر ما

فارسی به انگلیسی

روسی‌

Russian


قهرمان‌

Hero


نویسنده‌

Author, Contributor, Eer _, Scribe, Speller, Writer

لغت نامه دهخدا

عصر

عصر. [ع ِ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عصر [ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ]. رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.

عصر.[ع ُ ص ُ] (ع اِ) روزگار و زمانه. (از منتهی الارب).عصر [ع َ / ع ِ / ع ُ]. رجوع به عَصْر شود. || ج ِ عصر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عَصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.

عصر. [ع ُ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عصر [ع َ / ع ِ / ع ُ ص ُ].رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. رجوع به عَصر شود. || جای پناه و رهائی. (منتهی الارب). منجاه. (اقرب الموارد). || جاء لکن کلم یجی ٔ لعصر؛ آمد ولی آنگاه که باید بیاید نیامد. نام ما نام لعصر؛ پیوسته و هنوز خفته است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).

فارسی به عربی

عصر

عصر، عهد، فتره

فرهنگ فارسی آزاد

عصر

عَصْر، دورِ دیانت بهائی به سه عصر تقسیم می گردد: 1-عصر رسولی به مدت 77 سال شمسی از اظهار امر حضرت باب در 1844 تا صعود حضرت عبدالبهاء در 1921 2-عصر تکوین از 1921 تا آغاز عصر سوم 3-عصر ذهبی که دوران وحدت و عزت حقیقی عالم انسانی است،

عربی به فارسی

عصر

بعدازظهر , عصر , مبدا , تاریخ , اغاز تاریخ , دوره , عهد , عصرتاریخی , دوران

معادل ابجد

نویسنده‌ روسی‌ اثر قهرمان‌ عصر ما

1959

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری