معنی نویسنده روسی اثر قهرمان عصر ما
حل جدول
لرمانتف
نویسنده روسی اثر قهرمان عصرما
لرمانتف
نویسنده روسی اثر دن آرام
میخائیل شولوخف
نویسنده اثر قهرمان عصر ما
لرمانتف
نویسنده آمریکایی اثر سپیددندان
جک لندن
نویسنده فرانسوی اثر ژرمینال
امیل زولا
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
عصر. [ع ِ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عصر [ع َ / ع ُ / ع ُ ص ُ]. رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.
عصر.[ع ُ ص ُ] (ع اِ) روزگار و زمانه. (از منتهی الارب).عصر [ع َ / ع ِ / ع ُ]. رجوع به عَصْر شود. || ج ِ عصر. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عَصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. || وقت عصر. رجوع به عَصر شود.
عصر. [ع ُ] (ع اِ) روزگار و دهر و زمانه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عصر [ع َ / ع ِ / ع ُ ص ُ].رجوع به عصر شود. || نماز دیگر. (منتهی الارب). نماز عصر. رجوع به عَصر شود. || جای پناه و رهائی. (منتهی الارب). منجاه. (اقرب الموارد). || جاء لکن کلم یجی ٔ لعصر؛ آمد ولی آنگاه که باید بیاید نیامد. نام ما نام لعصر؛ پیوسته و هنوز خفته است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
فارسی به عربی
عصر، عهد، فتره
فرهنگ فارسی آزاد
عَصْر، دورِ دیانت بهائی به سه عصر تقسیم می گردد: 1-عصر رسولی به مدت 77 سال شمسی از اظهار امر حضرت باب در 1844 تا صعود حضرت عبدالبهاء در 1921 2-عصر تکوین از 1921 تا آغاز عصر سوم 3-عصر ذهبی که دوران وحدت و عزت حقیقی عالم انسانی است،
عربی به فارسی
بعدازظهر , عصر , مبدا , تاریخ , اغاز تاریخ , دوره , عهد , عصرتاریخی , دوران
معادل ابجد
1959