معنی نویسنده اثر شواهد الربوبیه
حل جدول
ملاصدرا
خالق اثر شواهد الربوبیه
ملاصدرا
شواهد
دلایل
خالق اثر شواهد النبوی
جامی
همراه شواهد
قرائن
نویسنده اثر مادر
گورکی
نویسنده اثر سربازشکلاتی
برناردشاو
نویسنده اثر میراث
ماکسیم گورکی
نویسنده اثر نوروزنامه
عمرخیام
نویسنده اثر هشتالهفت
باستانى پاریزى
لغت نامه دهخدا
شواهد. [ش َ هَِ] (ع ص، اِ) ج ِ شاهد. (اقرب الموارد). گواهان. (کشاف اصطلاحات الفنون). || ج ِ شاهده. (اقرب الموارد) (المنجد). و رجوع به شاهد و شاهده شود. || (اصطلاح صوفیه) در اصطلاح صوفیه، هرچه دل حاضر آن است شاهد آن است و آن حاضر مشهود اوست و شواهد به صیغه ٔجمع بر مخلوق اطلاق شود و شاهد به صیغه ٔ مفرد بر حق تعالی. (کشاف اصطلاحات الفنون). و رجوع به شاهد شود.
- شواهد اشیاء، عبارت است از اختلاف اکوان بوسیله ٔ احوال و اوصاف و افعال، مانند: مرزوق که گواهی دهد بر روزی رساننده و حی ّ که گواهی دهد بر میراننده و امثال آن. کذا فی الاصطلاحات الصوفیه. (کشاف اصطلاحات الفنون).
- شواهد توحید، هرچه بر تعین خاص احدیت داشته باشد بدان از ماسوای خود متمایز شود چنانکه گفته اند: ففی کل شی ٔ له آیه - تدل علی انه واحد. (کشاف اصطلاحات الفنون).
- شواهد حق، عبارت است از حقایق موجودات، چه آن حقایق گواه صدق بر هستی ایجادکننده باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). حقایق اکوان است که بر مکنون گواهی دهد. (از تعریفات جرجانی).
فرهنگ معین
(شَ هِ) [ع.] (ص. اِ.) جِ شاهد؛ گواه ها.
فرهنگ عمید
شاهده
مترادف و متضاد زبان فارسی
بینات، ظواهر، گواهها
فرهنگ فارسی هوشیار
گواهان، جمع شاهد
معادل ابجد
1458