معنی نویسنده ایتالیایی رمان دو زن
حل جدول
آلبرتو موراویا
نویسنده ایتالیایی
بوکاچیو، پیراندلو، دانته
فو
نویسنده رمان دو پردهی فصل
نوشته ی فرشته مولوی
نویسنده تاثیرگذار ایتالیایی
داریو فو
نویسنده مشهور ایتالیایی
بوکاچیو
نویسنده رمان ابله
داستایوسکى
نویسنده رمان سالمرگی
اصغر الهی
واژه پیشنهادی
تهمینه میلانی
نویسنده ایتالیایی پینوکیو
کارل کلودی
نویسنده رمان دو پرنده در شنا
فلن اوبراین
فارسی به عربی
تعدد الزوجات
لغت نامه دهخدا
رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.
رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
دو پارویه
معادل ابجد
1016