معنی نویسنده حماسه تلماک

حل جدول

لغت نامه دهخدا

تلماک

تلماک. [ت ِ ل ِ] (اِخ) تلماکوس. تلماق. رجوع به تلماکوس شود.

فرهنگ معین

حماسه

(مص ل.) دلیری کردن. شجاعت نمودن، (اِ.) شعر رزمی. [خوانش: (حَ س) [ع. حماسه]]

مترادف و متضاد زبان فارسی

حماسه

دلاوری، شجاعت، رجز، شعرحماسی، شعررزمی، رزم‌نامه

فارسی به عربی

حماسه

ملحمه

فرهنگ عمید

حماسه

امری افتخارآمیز که از روی شجاعت، مهارت، و شایستگی انجام شده باشد،
(ادبی) نوعی شعر در وصف پهلوانان که داستان‌های منظوم از نبردها، دلاوری‌ها، و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را دربر دارد، مانند شاهنامۀ فردوسی،
(اسم مصدر) شجاعت، دلاوری، دلیری،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حماسه

پهلوانی

نام های ایرانی

حماسه

دخترانه، کاری افتخارآفرین که از سر شجاعت و دلاوری یا مهارت انجام شده باشد، دلیری، شجاعت

فرهنگ فارسی هوشیار

حماسه

دلاوری، دلیری

فرهنگ فارسی آزاد

حماسه

حَماسَه، (حَمَسَ، یَحْمُسُ) شجاع بودن، دلاوری و شهامت، شدت، جنگ، ایضاً داستان دلاوری و قهرمانی،

معادل ابجد

نویسنده حماسه تلماک

790

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری