معنی نویسنده رمان تفریحات شب

لغت نامه دهخدا

تفریحات

تفریحات. [ت َ] (ع اِ) در فارسی امروزی سرگرمیها. شادمانیها.


رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

تفریحات

ماژها (مصدر اسم) جمع تفریح


تفریحات سالم

فرماژها

فرهنگ معین

تفریحات

(~.) [ع.] (مص. اِ.) جِ تفریح.، ~سالم تفریحی که به سلامت شخص یا ارزش های اخلاقی جامعه زیان نرساند.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

نویسنده رمان تفریحات شب

1877

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری