معنی نویسنده رمان مفیدآقا

حل جدول

نویسنده رمان مفیدآقا

مرتضی کربلایی لو


مفیدآقا

مرتضی کربلایی لو (افراز)

اثری از مرتضی کربلایی لو


نویسنده رمان ابله

داستایوسکى


نویسنده رمان سالمرگی

اصغر الهی


نویسنده رمان مخلوق

فیروز زنوزی جلالی


نویسنده رمان فرانکولا

پیام یزدانجو


نویسنده رمان پریباد

محمدعلی علومی


نویسنده رمان گرنیکا

فرشته توانگر


نویسنده رمان جیرجیرک

احمد غلامی


نویسنده رمان بطالت

احسان نوروزی


نویسنده رمان نامیرا

نوشته صادق کرمیار

لغت نامه دهخدا

رمان

رمان. [رَ] (نف) ترسو و هراسان و گریزان. (ناظم الاطباء). شمان. (از برهان قاطع). رمنده. در حال رمیدن. رجوع به رمیدن شود:
بیابانی از وی رمان دیو و شیر
همه خاک شخ و همه ره کویر.
فردوسی.
رمان دید از او نامداران خویش
بر آنسان که بیند رخ گرگ میش.
فردوسی.
شد آن لشکر گشن پیش تورگ
رمان چون رمه ٔ میش از پیش گرگ.
اسدی.
هوا جای خاک و زمین جای خون
رمان ژنده پیلان و گردان نگون.
اسدی.
آنکه از گربه ای رمان باشد
کی خدای همه جهان باشد.
سنائی.

رمان. [رُم ْ ما] (ع اِ) انار و آن شش مزه دارد مانند سیب. (آنندراج). نار: فیهما فاکهه و نخل و رمان. (قرآن 68/55). رجوع به انار شود.

واژه پیشنهادی

نویسنده رمان فروشنده

برنارد مالامود

معادل ابجد

نویسنده رمان مفیدآقا

712

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری