معنی نویسنده رمان کتاب اعتیاد
حل جدول
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
اعتیاد. [اِ] (ع مص) عادت کردن. (المصادر زوزنی) (از منتخب از غیاث اللغات) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خوی گرفتن. خوکردن. خوی کردن بچیزی. (یادداشت بخط مؤلف). یقال: اعتاده، عادت کرد او را. (منتهی الارب). ضَراوَه. (یادداشت بخط مؤلف). || پیاپی آمدن چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). || بازگشتن به اول کار. (یادداشت مؤلف). || پیاپی خواستن چیزی را. (یادداشت مؤلف). || بازآمدن. (آنندراج) (از منتخب از غیاث اللغات). آمدن. (المصادر زوزنی). || در اصطلاح مقابل غرابت باشد، چنانکه معتاد ضد غریب است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). || (اِمص) عادت بچیزی و خوگرفتگی بدان. (ناظم الاطباء). خوگری. (یادداشت مؤلف).
مترادف و متضاد زبان فارسی
خوگیری، عادت
فارسی به انگلیسی
Addiction, Dependence, Dependency, Habit
فرهنگ فارسی هوشیار
خو گرفتن ها، معتاد شدن
فرهنگ معین
(اِ) [ع.] (مص ل.) عادت کردن.
فرهنگ عمید
عادت کردن، خو گرفتن،
(پزشکی) وابستگی به بعضی مواد، از قبیل تریاک، مرفین، هروئین، حشیش، الکل، و مانندِ آن، به علت مداومت در استعمال،
فرهنگ واژههای فارسی سره
بنگش
معادل ابجد
1385