معنی نویسنده فرانسوی اثر به سوی اصفهان
حل جدول
پیرلوتی
پیر لوتی
نویسنده اثر به سوی اصفهان
پیرلوتی
نویسنده فرانسوی اثر آتالا
شاتوبریان
نویسنده فرانسوی اثر خسیس
مولیر
نویسنده فرانسوی اثر امیل
ژان ژاک روسو
نویسنده فرانسوی اثر آلبرتین
مارسل پروست
نویسنده فرانسوی اثر نانا
امیل زولا
نویسنده فرانسوی
کامو، لامارتین
ژول ورن
مولیر
هوگو
لغت نامه دهخدا
سوی. [س َ وی ی] (ع ص) مستقیم. راست:
گرفته اند نکوخواه و بدخوه تو مدام
یکی طریق ضلالت یکی سبیل سوی.
سوزنی.
سوی. [س َ وی ی] (ع ص) راست و درست. || (اِ) میانه ٔ چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). وسط. (اقرب الموارد). || قصد. یقال: قصدت سواه، ای قصدت قصده. (منتهی الارب) (آنندراج). || مکان سوی. جای با نشان و علامت. یقال: مررت برجل سوی و العدم، یعنی وجود و عدم آن برابر است. (آنندراج) (منتهی الارب).
سوی. [س َ وی ی] (ع ص) تندرست. (دهار). درست اندام. ج، سویون و اسویاء. (مهذب الاسماء).
معادل ابجد
1603