معنی نویسنده مجارستانی اثر بی سرنوشت
حل جدول
ایمره کرتس
نویسنده مجارستانی
ایمره کرتس
نویسنده مشهور مجارستانی
ایمره کرتس
سرنوشت
تقدیر
پیشانینوشت
پیشانی نوشت
قدر
واژه پیشنهادی
منشی تقدیر
نویسنده مشهور مجارستانی
ایمره کرتس
نویسنده فیلم «سرنوشت»
حکمت آقانیکیان
سرنوشت
قسمت
لغت نامه دهخدا
سرنوشت. [س َ ن ِ وِ] (اِ مرکب) حکم ازل و قضای ازل یعنی آنچه در روز ازل تقدیر شده باشد. (برهان) (آنندراج). قضا. قدر. نوشته:
از این دو برون نیستش سرنوشت
اگر دوزخ جاودان گر بهشت.
اسدی.
کیست کز سرنوشت طالع من
سرگذشتی به داور اندازد.
خاقانی.
نبینم جزآن چاره ای در سرشت
که سر برنگردانم از سرنوشت.
نظامی.
عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
این بود سرنوشت ز دیوان قسمتم.
حافظ.
مرا از ازل عشق شد سرنوشت
قضای نوشته نشاید سترد.
حافظ.
محراب یهود اگر سرشت است
او راچه گنه که سرنوشت است.
امیر حسینی.
|| آنچه بر گوشه ٔ کمان نویسند و آن بیشتر نام کمانگر میباشد. (آنندراج):
نگاه گوشه ٔ ابرو خداشناسم کرد
بنام صاحب کار است سرنوشت کمان.
حسن بیک رفیع (از آنندراج).
فارسی به عربی
هنغاری
فارسی به ایتالیایی
sorte
فارسی به آلمانی
Ausgabe (f), Bestimmung (f), Bestimmungsort (m), Karma [noun], Schicksal (n), Verhängnis (n), Kismet, Schicksal [noun]
معادل ابجد
2679