معنی نگه

لغت نامه دهخدا

نگه

نگه. [ن ِ گ َه ْ] (اِ) نگاه. در تمام معانی رجوع به نگاه و نیز رجوع به نگه کردن شود.

نگه. [ن ِ گ ِ] (اِخ) دهی است از دهستان باباجان بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان، در 2هزارگزی مغرب ده شیخ مرکز دهستان باباجانی، در منطقه ٔ کوهستانی گرمسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات و برنج و لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

فرهنگ معین

نگه

(نِ گَ) (اِ.) مخفف نگاه.

فرهنگ عمید

نگه

نگاه

حل جدول

نگه

مخفف نگاه

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

نگه

نگاه

معادل ابجد

نگه

75

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری