معنی نیسان

لغت نامه دهخدا

نیسان

نیسان. (اِ) خلاف. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مخالفت. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی) (ناظم الاطباء). مرادف انیسان است. (از رشیدی). مخفف انیسان است. (از انجمن آرا). عدم موافقت دروغ و عهد و پیمان خلاف و دروغ و هنگام شکستن عهد و پیمان. (ناظم الاطباء):
من آنگاه سوگند نیسان خورم
که زین مملکت رخت بیرون برم.
بوشکور (از انجمن آرا).

نیسان. [ن َ / ن ِ] (اِ) نام ماه هفتم است از ماههای رومیان. (غیاث اللغات) (از برهان) (از انجمن آرا) (آنندراج). ماه دوم بهار. (السامی). به سریانی نام ماه دویم باشد از سه ماه بهار. (برهان قاطع). ماه هفتم از سال سریانی میان آذار وایار، و آن ماه دوم بهار است مطابق اردیبهشت فارسی و ثور عرب و تقریباً مطابق است با آوریل فرانسوی و آن 30 روز است. (یادداشت مؤلف). و باران این ماه را نیز مجازاً نیسان گویند. (غیاث اللغات):
آنچا که جحیم خشم تو آذر
آنجا که نسیم صلح تو نیسان.
منجیک.
تا نرگس اندر آید با کانون
تا سوسن اندر آید با نیسان.
فرخی.
چون برف بود به جای سبزه
دی ماه بود نه ماه نیسان.
ناصرخسرو.
به نیسان همی قرطه ٔ سبز پوشید
درختی که آبان برون کرد ازارش.
ناصرخسرو.
این تیره و بی نور تن امروز به جان است
آراسته چون باغ به نیسان و به آزار.
ناصرخسرو.
گر خزان است حال من شاید
فکرت من نگر که نیسان است.
مسعودسعد.
به گاه خدمت بر دستها چو بوسه دهم
چنان بگریم گویی که ابر نیسانم.
مسعودسعد.
ز تو باغ گردد کشفته به آذر
ز تو راغ گردد شکفته به نیسان.
جبلی.
وقت طرب است و روز عشرت
ایام گل است و فصل نیسان.
خاقانی.
شاه ریاحین بساخت لشکرگاه از چمن
نیسان کآن دید کرد لشکری از ضیمران.
خاقانی.
آب چون نار هم از پوست خورم
چون نیابم نم نیسان چه کنم.
خاقانی.
همان رونق ز خوبیش آن طرف را
که از باران نیسانی صدف را.
نظامی.
شد از ابر نیسان صدف باردار
پدیدار شد لؤلؤ شاهوار.
نظامی.
نه ابر از ابر نیسان درفشان تر
نه باد از باد بستان خوش عنان تر.
نظامی.
این هنوز اول آذار جهان افروز است
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار.
سعدی.
به تک ژاله می ریخت بر کوه و دشت
تو گفتی مگر ابر نیسان گذشت.
سعدی.
گیرد ز گل رخ تو زینت
گلشن چو جهان ز ماه نیسان.
بدر جاجرمی.
تاک را سیراب کن ای ابر نیسان در بهار
قطره تا می می تواند شد چرا گوهر شود.
صائب.
- آب نیسان، آب باران نیسان که با شرایطی گیرند و در دعاها و استشفاء و عزائم به کار برند. (یادداشت مؤلف).
- ابر نیسان. رجوع به نیسانی شود.
- باران نیسان. رجوع به ترکیب آب نیسان در بالا شود.

فرهنگ معین

نیسان

(نِ) [سُر.] (اِ.) ماه هفتم از ماه های سریانی برابر با اردیبهشت.

فرهنگ عمید

نیسان

نی‌مانند، شبیه‌ نی،

ماه هفتم از ماه‌های سریانی، ماه دوم از فصل بهار،
[مجاز] بهار،

حل جدول

نیسان

ماه هفتم سریانی

نام های ایرانی

نیسان

پسرانه، نام ماه دومین ماه بهار، بارانی که در اردیبهشت می بارد، باران بهاری

ترکی به فارسی

نیسان

آوریل

گویش مازندرانی

نیسان

بارانی که به مدت بیست روز و پس از بیستم فروردین بارد و آنرا...

فرهنگ فارسی هوشیار

نیسان

مخالفت، پیمان خلاف و دروغ نام ماه هفتم است از ماههای رومیان و ماه دوم از فصل بهار را گویند

فرهنگ فارسی آزاد

نیسان

نَیسان، (کلمه ایست سریانی) ماه باران های نافع بهاری (ماه دوم بهاری)، ماه چهارم از سال رومی (برابر اپریل)، مجازاً و به کنایه به خود باران بهاری و باران نیسانی نیز اطلاق شده است،

معادل ابجد

نیسان

171

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری