معنی نیمه کاره

لغت نامه دهخدا

نیمه کاره

نیمه کاره. [م َ / م ِ رَ / رِ] (ص مرکب) هرکاری که تمام نشده و نیمه ٔ آن باقی مانده باشد. (ناظم الاطباء). نیم کاره. ناقص. ناتمام. به اتمام نرسیده.
- نیمه کاره گذاشتن، به پایان نرساندن و رها کردن.
- نیمه کاره ماندن، ناتمام باقی ماندن. به انجام نرسیدن: بعضی سخنان به اتمام نارسانیده نیمه کاره مانده است. (رشحات علی بن حسین کاشفی).

حل جدول

نیمه کاره

ناتمام

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

نیمه کاره

(صفت) ناتمام نیمه کاره: ((کنار آن (خندق) فاصله بفاصله خانه های نیمه کاره آجری دیده میشد. ))

واژه پیشنهادی

نیمه کاره

ناتمام

معادل ابجد

نیمه کاره

331

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری