معنی نیکان
لغت نامه دهخدا
نیکان. (اِخ) دهی است از دهستان رویدر بخش بستک شهرستان لار. در 132هزارگزی شمال شرقی بستک و در دامنه ٔ جنوبی کوه کردسیاه و در منطقه ٔ گرمسیری واقع است و 127 سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
حل جدول
نام های ایرانی
پسرانه، منسوب به نیک
فرهنگ فارسی هوشیار
(پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گرد کان بر گنبد است) (گلستان. چا. فروغی بخ. 18)، بسیار سخت: ((چه سخت سست گرفتی و نیک بد کردی هزار بار ازین رای باطل استغفار. )) (سعدی. فرنظا. )، تمام کامل: ((ساعتی نیک ماندم افتاده دل به اندیشه های بد داده. )) (هفت پیکر. ارمغان. 158)، (اسم) خوبی نیکی: مقابل بدی بد: ((. . . خطا و صواب آن معلوم گردد و بد و نیک آن روشن شود. )) یا نیک کار. (کشتی زور خانه) کاری که مخصوص یک کشتی گیر است مثلا گفته میشود: ((نیک کار فلان پهلوان رن سرپاست. )) یعنی در این فن تخصص دارد
معادل ابجد
131