معنی هامال

لغت نامه دهخدا

هامال

هامال. (ص، اِ) همال. قرین. نظیر. شبه و مانند. همتا. مساوی. برابر و همراه. (لغت فرس اسدی) (انجمن آرا) (جهانگیری). مرکب از هام (=هم) و آل. پسوند آل در کلمات دیگر هم، مانند: چنگال (چنگ آل) و کوپال (کوپ آل) و دنبال (دنب آل) آمده و دورنیست ادات نسبت باشد. (یادداشت مؤلف):
این آتش و این باد و سیماب و ز پس خاک
هر چار موافق نه به یک جا و نه هامال.
خسروی.
از او بستدی نیز هر سال باژ
چرا داد باید به هامال باژ.
دقیقی.
|| انباز. شریک. (برهان) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

هامال

(اِ. ص.) نک. همال.

فرهنگ عمید

هامال

همتا، نظیر، قرین،

حل جدول

هامال

همتا، نظیر، قرین

فارسی به انگلیسی

ترکی به فارسی

هامال

باربر، حمال

فرهنگ فارسی هوشیار

هامال

قرین، مساوی، همتا، مانند، همراه

معادل ابجد

هامال

77

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری