معنی هامون نورد
لغت نامه دهخدا
هامون نورد. [ن َ وَ] (نف مرکب) دشت پیما. صحرانورد. هامون گذار. هامون بر. بیابان سپر. بادیه پیما. آنکه در دشت و بیابان سفر کند. (ناظم الاطباء):
یکی سیل رفتار هامون نورد
که باد از پی اش بازماندی چو گرد.
سعدی (بوستان).
هامون نوردی بارکش وز ره به دندان خارکش
راحت ده و آزارکش چون صوفیان بی حیل.
رضاقلی خان هدایت.
فرهنگ عمید
صحرانورد، بیابانگرد، هامونبر، هامونسپر، هامونگذار،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Prairie Schooner
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) هامون بر هامون گذار
معادل ابجد
362