معنی هرج و مرج طلبی
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Anarchism
لغت نامه دهخدا
هرج و مرج. [هََ ج ُ م َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) در محلی گویند که جمعی ناموافق و بی اتفاق برخلاف هم کاری کنند و هر کرا آنچه از دست آید کند. (برهان). شلوغ پلوغ. بلبشو. فتنه و آشوب و بی انتظامی. (یادداشت به خط مؤلف): خراسان در هرج و مرج افتاد و ملک متزلزل شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). رجوع به هرج شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
شلوغ و پلوغ، فتنه و آشوب وبی انتظامی
فرهنگ معین
فتنه و آشوب، بی نظمی، بی قانونی. [خوانش: (هَ جُ مَ) [ازع.] (اِمر.)]
فرهنگ فارسی آزاد
هَرج و مَرج، فتنه و فساد، اضطراب و آشوب، بی نظمی و در هم ریختگی (به توضیح مقابل کلمه مَرج مراجعه شود)،
واژه پیشنهادی
فرهنگ واژههای فارسی سره
آشوب
فارسی به عربی
فوضوی، فوضویه، اِرتباک
فارسی به ایتالیایی
anarchia
فارسی به آلمانی
Anarchie (f)
معادل ابجد
508