معنی هرشه

لغت نامه دهخدا

هرشه

هرشه. [هََ ش َ / ش ِ] (اِ) عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درخت پیچد و آن را به عربی حبل المساکین گویند. (برهان). لبلاب را گویند. (جهانگیری).

فرهنگ معین

هرشه

(هَ شَ یا ش) (اِ.) چنگال.

(هَ ش) (اِ.) عشقه، هر گیاهی که به درخت بپیچد.

فرهنگ عمید

هرشه

عشقه، لبلاب،
هر گیاهی که به ‌درخت بپیچد،

حل جدول

هرشه

گیاه عَشَقه

معادل ابجد

هرشه

510

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری