معنی هرنفس، گل عاشقی
حل جدول
آلبومی از امیر شفیعی
هرنفس ، گل عاشقی
آلبومی از امیر شفیعی
گل عاشقی
آلبومی از امیر شفیعی
عاشقی
دلدادگی
فصل عاشقی
آلبومی از سالار عقیلی
لغت نامه دهخدا
عاشقی. [ش ِ] (حامص) عمل عاشق. شیفتگی. دلدادگی. عشق ورزیدن:
عاشقی پیداست از زاری دل
نیست بیماری چو بیماری دل.
مولوی.
ز چشم خلق فتادم هنوز و ممکن نیست
که چشم شوخ من ازعاشقی حذر گیرد.
سعدی.
نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ٔ رندان بلاکش باشد.
حافظ.
عاشقی.[ش ِ] (اِخ) میرعلیشیر آرد: مولانا عاشقی از شهر هرات بود و قصیده را پخته میگفت از جمله اشعار اوست:
این منظری که طاق چو ابروی دلبر است
از خاک برگرفته ٔ دارای کشور است.
که در تعریف عمارت آق سرای که به دستور بوسعید بنا شده است سرود. (مجالس النفائس ص 41).
بی عاشقی
بی عاشقی. [ش ِ] (حامص مرکب) (از: بی + عاشق + ی) بدون عاشقی. بی عشق ورزی:
حیف بود مردن بی عاشقی
تا نَفَسی داری و نَفْسی، بکوش.
سعدی.
رجوع به عاشقی شود.
حسین عاشقی
حسین عاشقی. [ح ُ س َ ن ِ ش ِ] (اِخ) هندی. رجوع به عاشقی هندی شود.
گل گل
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از دهستان دودانگه از دهات هزارجریب مازندران. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 164).
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام واقع در 21000گزی شمال باختری قلعه، کنار راه مالرو ارکواز به ایلام. هوای آن معتدل و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رودخانه ٔ گل گل و محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان آن در زمستان به گرمسیر میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام واقع در 30000گزی جنوب خاوری آبدانان و 2000گزی شمال راه مالرو آبدانان به ایلام. هوای آن گرم و دارای 510 تن سکنه است. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات، لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهنگ عمید
عاشق بودن، شیفتگی، دلدادگی: نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست / عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد (حافظ: ۳۲۶)،
فرهنگ فارسی هوشیار
دلدادگی، شیفتگی
واژه پیشنهادی
عشق آوردن
معادل ابجد
926