معنی هفتگانه

لغت نامه دهخدا

هفتگانه

هفتگانه. [هََ ن َ / ن ِ] (ص نسبی) هفت تایی. هرچیز که تعداد آن هفت باشد:
این هفتگانه شمع بر این منظر ای پسر
از کردگارما به سوی ما پیمبرند.
ناصرخسرو.
سلطان در یک روزی آن قلاع هفتگانه بستد و غارت کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
سگ به دریای هفتگانه مشوی
که چو شستی پلیدتر باشد.
سعدی.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

هفتگانه‌

Septet, Septette

فرهنگ فارسی هوشیار

هفتگانه

(صفت) آنچه که دارای هفت عددباشد: نجوم هفتگانه ازشمس وقمر وزحل. . . اندرعالم جسمی آثارنداز آن لطایف و اصول که مبدعات اند. ))

معادل ابجد

هفتگانه

561

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری