معنی هلاکوخان
لغت نامه دهخدا
هلاکوخان. [هَُ] (اِخ) قاجار قوینلو. بزرگترین پسر حسنعلی میرزا شجاع السلطنه و مادرش دختر مرتضی قلی خان عموی ناصرالدین شاه بوده است. وی مدتی در خراسان وکرمان و شیراز حاکم بوده و سپس به نجف رفته و در سال 1271 هَ. ق. درگذشته است. خط خوش داشته و در غالب کمالات مقام بلند یافته است. غزلی دارد بدین مطلع:
تا بو که من خلاص کنم دل ز هجر یار
قم یا غلام یک شط بغداد می بیار.
(از مجمعالفصحاءچ سنگی تهران ج 1 ص 62).
حل جدول
اولین پادشاه ایلخانان
حاکم مغول فاتح بغداد
موسس سلسله ایلخانان
نوه چنگیزخان
پدر هلاکوخان
تولوی
فرزند و جانشین هلاکوخان
اباقاخان
اولین پادشاه مغول ایران پس از مرگ هلاکوخان
آباقاخان
نخستین پادشاه مغول ایران پس از مرگ هلاکوخان
آباقاخان
بنیانگذار ایلخانان
هلاکوخان
حاکم مغول فاتح بغداد
هلاکوخان
فرهنگ فارسی آزاد
هُلاکُوخان مُغُول، نوه چنگیزخان است. هـــلاکو و بازماندگانش در قرن هفتم به مدت 1 قرن بر ایران و آسیای صغیر و بین النهرین حکومت کردند، هلاکوخان بغداد را در 656 هجری فتح کرد و المستعصم (خلیفه) را کشت و شهر را قتل عام نمود و به دوران خلافت عباسیان در بغداد خاتمه داد
واژه پیشنهادی
اَبش خاتون
پنجمین پسر از پسران هلاکوخان
طراقای
همسر هلاکوخان متوفی به سال 663 ه.ق
قوزخاتون
معادل ابجد
713