معنی همه چیز درباره ایو

حل جدول

همه چیز درباره ایو

برنده جایزه اسکار بهترین فیلم در سال 1950 میلادی


ایو

قمر سیاره مشتری

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

همه چیز

Alle, Allem, Allen, Aller, Alles, Alles [noun], Ganz, Ganze, Aller, Alles


درباره

Aus, Bei, Des von, Über, Von, Bei, Cirka, Etwa, Gegen, Herum, Über, Um, Umher, Ungefähr

لغت نامه دهخدا

بی همه چیز

بی همه چیز. [هََ م َ / م ِ] (ص مرکب) (از: بی + همه + چیز) (در تداول عامه) بی همه چی. که هیچ چیز ندارد از سجایا و محاسن اخلاقی. که فاقد سجایای اخلاقی است. که هیچگونه از اخلاق حسنه در او نیست. آنکه هیچ صفت از صفات خوب ندارد. فاقد همه ٔصفات خوب. فاقد صفات حسنه. دور از اخلاق نیک. که عهدو زنهار و دوستی نداند. سخت بداخلاق. (یادداشت مؤلف). || (ق مرکب) بی همه چیز میگویم، (کنایه از) بی فکری دیگر پنهان کرده از شما. (یادداشت مؤلف). || بی قصد استهزاء و یا اضراری. (یادداشت مؤلف). || بی شوخی. (یادداشت مؤلف).


درباره

درباره ٔ. [دَرْ رَ ی ِ] (حرف اضافه ٔ مرکب) در باب. در خصوص. (آنندراج). در حق. برای. از بابت. به ملاحظه ٔ. راجع به.

مترادف و متضاد زبان فارسی

درباره

درباب، درباره، درحق، درخصوص، درزمینه، درمورد، راجع‌به

فرهنگ فارسی هوشیار

درباره

درباب. در خصوص راجع به: من درباره تو مضایقه ندارم. توضیح لازم الاضافه است. در خصوص، ار بابت

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

همه چیز درباره ایو

499

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری