معنی همپا و همگام

حل جدول

همپا و همگام

همدوش، همراه، همسفر


همگام

همپا


هم قد و همراه

همپا


هم قدم و همراه

همگام

لغت نامه دهخدا

همپا

همپا. [هََ] (اِخ) دهی است از بخش تکاب شهرستان مراغه که 879 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ها و محصول عمده اش غله، بادام، حبوب و کرچک و کاردستی مردم گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).

همپا. [هََ] (اِخ) دهی است از بخش ترک شهرستان میانه که 34 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

فرهنگ عمید

همگام

هم‌قدم، همراه،


همپا

کسی که پا‌به‌پای دیگری راه برود، همراه،

فرهنگ فارسی هوشیار

همپا

(صفت) کسی که بهمراهی دیگری بجای رود رفیق راه همراه. یا همپای کسی رفتن. با او همراه شدن.


همگام

همراه


هم گام همگام

(صفت) همقدم.

فرهنگ پهلوی

همگام

همراه، همسفر

فارسی به انگلیسی

همپا

Companion

گویش مازندرانی

همپا

همراه – هم سفر

واژه پیشنهادی

همراه و متحد

ملازم-همپا

معادل ابجد

همپا و همگام

160

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری