معنی هم بالا

لغت نامه دهخدا

هم بالا

هم بالا. [هََ] (ص مرکب) هم قد. (یادداشت مؤلف):
کنیزی را که هم بالای او بود
به حسن و چابکی همتای اوبود.
نظامی.
چو قد ویس بت پیکرچنان شد
که هم بالای سرو بوستان شد...
فخرالدین اسعد.
دُر بار می در پای او از دیده هم بالای او
گر در جوار رای او دل صدر والا یافتی.
خاقانی.
|| مناسب. جور. هم اندازه:
شهنشاهی که درع شرع هم بالای او باشد
قدردستی که فرق شرع نطع پای او باشد.
خاقانی.

فرهنگ عمید

هم بالا

برابر، هم‌قد،

حل جدول

هم بالا

هم قد

فرهنگ فارسی هوشیار

هم بالا

(صفت) دویا چند تن که اقامت آنان مساوی باشد هم قد: وکواعب اترابا و کنیزکان هم بالا هم آسا هم زاد، معادل برابر: اما چکنم که ایام مصابرت در درازی گویی از روز محشر زاده و اعوام مهارجت هم بالای ساق قیامت افتاده.

معادل ابجد

هم بالا

79

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری